پرش به محتوا

prompt

از ویکی‌واژه

انگلیسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

از prompt در فرانسوی میانه، از promptus در لاتین (به معنی: «قابل دید، آشکار، نشانه و شاهد، در دسترس، آماده، سریع، متمایل، مستعد») حال کامل یا صفت مفعولی promere (به معنی: «روشن کردن»، به پیش آوردن، بیرون آوردن، تولید کردن») ، ساخته شده از pro (پیش، رو به جلو) + emere (برداشتن، اندوختن، خریدن)

آوایش

[ویرایش]
  • (UK) آیپا: /pɹɒmpt/
  • پساوند انگلیسی:-ɒmpt|-ɒmpt

صفت

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. آماده، خواهان انجام کار
  2. 1623, William Shakespeare, Antony & Cleopatra, III.8:
    Tell him, I am prompt To lay my Crowne at's feete, and there to kneele.
  3. سریع، انجام کار بدون دیرکرد
    He was very prompt at getting a new job.
    او در پیدا کردن کار تازه خیلی سریع عمل کرد.
  4. سروقت، طبق برنامه ریزی، وقت شناس
    Be prompt for your appointment.
    برای قرارت، وقت شناس باش

عبارت‌های گرفته شده

[ویرایش]

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. چیزی که نشان می‌دهد کی و کجا یک پاسخ مناسب است.
    I filled in my name where the prompt appeared on the computer screen but my account wasn't recognized.
    من اسمم را روی صفحهٔ نمایش رایانه در جایی که به نظر مناسب بود پر کردم اما حساب کاربری ام شناخته نشد.
  2. (در نویسندگی)

پیشنهادی که در مورد گرایش یا القای مطلبی به یک مولف می‌شود.

فعل

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. هدایت کسی به این سمت که چه باید بگوید یا چه باید انجام دهد.
    I prompted him to get a new job.
    او را ترغیب کردم که یک کار تازه دست و پا کند.
  2. (در تلویزیون و تئاتر)
  3. : اینکه به یک هنرپیشه یا یک فرد بگوییم که باید چه بگوید یا چگونه بازی کند.
    If he forgets his words I will prompt him.
    اگر جمله‌هایش را فراموش کرد من به او می‌گویم.

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
  • واژهٔ prompt در Webster’s Revised Unabridged Dictionary منتشر شده توسط G. & C. Merriam در ۱۹۱۳

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

همچنین ببینید

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • [[* واژهٔ [۲] و [[ordbok.uio.no/perl/ordbok.cgi?OPPprompt&beggeS%C3%B8k%20i%20begge%20ordb%C3%B8kene&ordbokbokmaal&sn&alfabeto& prompt] در The Bokmål Dictionary / The Nynorsk Dictionary – Dokumentasjonsprosjektet]]
  • واژهٔ prompt در The Ordnett Dictionary

فرانسوی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

وام گرفته شده از لاتین، promptus

آوایش

[ویرایش]
  • آیپا: /pʁɔ̃/
  • noicon(پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.

صفت

[ویرایش]

prompt خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 49: Parameter 1 is required.. (مونث prompte، خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 49: Parameter 1 is required.. جمع prompts، مونث جمع promptes)

  1. سریع، تردست، چابک، برابر خود واژهٔ prompt در انگلیسی

نروژی

[ویرایش]

ترکیب‌های جایگزین

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

گرفته شده از زبان فرانسوی، از لاتین از واژهٔ promere («بیرون آوردن»)

قید

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. به سرعت و سر وقت بودن

صفت

[ویرایش]

prompt (مذکر prompt; مونث prompt; خنثی prompt; جمع prompt; صفت نسبی mer prompt; صفت عالی mest prompt)

  1. سریع و وقت شناس، برابر خود واژهٔ prompt در انگلیسی

منابع

[ویرایش]