تاریخ

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر متعدی[ویرایش]

زمان چیزی را معین کردن.

اسم[ویرایش]

  1. عددی که زمان را نشان بدهد.
  2. سرگذشت‌ها و حوادث پیشینیان.

جمع[ویرایش]

تواریخ. ؛ ~ باستان (قدیم)

  1. دربارة ادواری از ازمنة بسیار قدیم بحث می‌کند و تا انقراض امپراتوری روم غربی به سال ۴۷۶ م. خاتمه می‌یابد. ؛ ~ قرون وسطی دربارة ادواری بحث می‌کند که مابین تاریخ قدیم و تاریخ جدید قرار دارد. ؛ ~ جدید از زمان کشف قارة امریکا آغاز می‌شود. ؛ ~ معاصر از حوادث زمان ما یا منسوب به ازمنه‌ای که هنوز شواهد و آثار آن موجود است بحث می‌کند..
  2. واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است که از دو بخش به معنی تار که با واژه time انگلیسی به معنی زمان هم ریشه است . و بخش دوم ( ایک - ایخ - ایگ ) که پسوند نسبت می باشد . این واژه در گیلکی به شکل تریخ terix* در کوردی به شکل تاریگ در گرجستان به شکل თარიღი t’arighi و در ارمنستان به شکل տարիք tarik’ و Tarik’ Տարիք ثبت شده است. واژه تار لغتی ایرانیست که در ارمنی տարի tari در یغنوبی tor در پامیری tōr در یزگولامی tur و در ساریکولی tur ثبت شده است. حرف خ که به شکل پسوند در واژه تاریخ آمده در زبانهای ایرانی همتای دیگری برای ک - گ است همانطور که واژه آریایی yeg به معنای ice در ایران یخ خوانده میشود.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ کوچک زبان پهلوی فرهنگِ واژه های اوستا غلط ننویسیم
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ تاریخ دارد

آوایش[ویرایش]

اسم[ویرایش]

تاریخ (جمع تاریخ‌ها)

  1. اطلاعاتی درباره گذشته
  2. تعیین وقت وقوع یک رویداد

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

data

اسم[ویرایش]

storia

انگلیسی
history