پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بخش آغازین
۱
فارسی
تغییر وضعیت زیربخشهای فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم
۱.۳.۱
مثال
۱.۳.۲
برگردانها
۱.۳.۳
منابع
تغییر وضعیت فهرست محتویات
جان
۱۴ زبان
العربية
Deutsch
English
Français
Hrvatski
Magyar
Kurdî
Malagasy
Bahasa Melayu
پښتو
Русский
سرائیکی
Türkçe
中文
سرواژه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کد QR
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
از ویکیواژه
فارسی
[
ویرایش
]
ریشه لغت
[
ویرایش
]
پهلوی
آوایش
[
ویرایش
]
/جان/
اسم
[
ویرایش
]
جان
عامل، نیرو، یا حالتی موجود در هر
جاندار
که موجب زنده ماندن اوست؛ روح انسانی،
نفْس
.
مثال
[
ویرایش
]
جان دادن و قبض را گرفتن کنایه از: مردن، جان به
عزراییل
تسلیم کردن.
جان به طاق افکندن کنایه از: حالت احتضار و مرگ داشتن.
––––
برگردانها
[
ویرایش
]
ترجمهها
انگلیسی:
soul
life
انگلیسی:
spirit
life
ghost
breath
turret
trench
swot
sonny
shelter
self preservation
refocillate
rankle
parapet
moil
mantelet
grub
granny
grannie
gist
gameness
fag
escape
enliven
durdgery
durdge
diehard
die
defilade
breathless
animism
animator
animation
act
revivification
revive
quicken
perdue
perdu
liege man
juice up
jackal
inspirit
devitalize
devitalise
desperate
desperado
deaden
animate
wesleyan
traverse
gladiator
salvage
yeoman of the guard
miltonic
miltonian
animistic
animal
still lifes
still life
trichotomy
magna charta
magna carta
gabion
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
رده
:
اسمهای پهلوی