پرش به محتوا

خاستن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /خاستَن/

مصدر فعل لازم

[ویرایش]

خاستن

  1. بر خاستن، به پا خاستن، بلند شدن.
  2. پدید آمدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن.
  3. عاید شدن، فایده داشتن.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن