پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
رده
:
فعلهای فارسی با یک برگردان انگلیسی
افزودن زبانها
افزودن پیوند
رده
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کد QR
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
راهنما
از ویکیواژه
سرواژههای ردهٔ «فعلهای فارسی با یک برگردان انگلیسی»
۱۳۳ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۱۳۳ صفحه دارد.
آ
آرزوداشتن
آغازشدن
آغازکردن
آواز خواندن
ا
اتفاقافتادن
اداره کردن
استخدام کردن
اطمینان کردن
اعتماد داشتن
اعتماد کردن
امضا کردن
امید داشتن
انتخاب کردن
انتظار داشتن
انجام دادن
ب
بازداشت کردن
برتری دادن
برخاستن
برگرداندن
بلند شدن
پ
پاسخ دادن
پرواز کردن
ت
تبدیل کردن
ترجمه کردن
ترجیح دادن
ترسیدن
ترکیب شدن
ترکیب کردن
ترور کردن
تشکر کردن
تصمیم گرفتن
تصور کردن
تعمیر کردن
تفکر کردن
تقلب کردن
تکان دادن
تمدید کردن
توسعه دادن
توضیح دادن
تیک زدن
ج
جبران کردن
جُستن
جلوگیری کردن
جنگ کردن
جوشاندن
ح
حرکت دادن
حرکت کردن
حل کردن
حمایت کردن
حمل کردن
حمله کردن
خ
خاراندن
خارش کردن
خاریدن
خاستن
خرج کردن
خرج کردن
خواهش کردن
د
دادن
دخالت کردن
درسخواندن
دروغ گفتن
دریافت کردن
دست یافتن
دستگیر کردن
دعوتکردن
دفاع کردن
دفن کردن
دوش گرفتن
دیدار کردن
دیدن کردن
ر
رجحان دادن
رخ دادن
رسیدن
رکاب زدن
روی دادن
رها کردن
رهبری کردن
س
سپاسگزاری کردن
سریدن
سعی کردن
سفارش دادن
سفارش کردن
سلام کردن
سوت زدن
ش
شروع کردن
شستشو دادن
شستن
شکستن
شلیک کردن
شنا کردن
شناختن
ص
صبر کردن
صدا کردن
غ
غافلگیر کردن
ف
فراموش کردن
فکرکردن
ق
قرض دادن
قرض کردن
قرض گرفتن
قول دادن
ک
کار کردن
کپی کردن
کشیدن
کمککردن
کینه ورزیدن
گ
گام زدن
گرد آمدن
گریستن
گزارش دادن
گوش کردن
گوشدادن
گول زدن
ل
لاس زدن
لغو کردن
م
مداخله کردن
مرتکب شدن
مصرف کردن
مکیدن
منسوخ کردن
ن
نام بردن
نام دادن
نام داشتن
نعره کشیدن
نگاه داشتن
نگاهکردن
نگریستن
و
وجود داشتن
ول کردن
ه
هدایت کردن
همیاری کردن
ی
یاد کسی رفتن
F
fiel
رده
:
فعلهای فارسی در حال تست