دال
ظاهر
(لّ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
پهلوی
- دلالت کننده، هدایت کننده، نشان دهنده.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- خال
اسم مرکب
[ویرایش]- نهال نو نشانده و پیوند نکرده.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]- عقاب.
- مرغی لاشخور از نوع کرکس.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]
|
- انگلیسی
- symbolic
سیوندی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]دال (dâl)