دوشیزه
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
آوایش[ویرایش]
- [دوش/اِیزِه]
قید[ویرایش]
دوشیزه
- معنی باستانی واژه یعنی رده پای آن کس که از مانعی مثل دیوار حیاط به داخل حیاط افتاده.
- دوشیزه به دو بخش دوش - ایز باضافه حرف ه ربط دهنده است. تفهیم کلمه یعنی فردی که مرتکب ورود غیر مجاز به حریم شخصی شده است.
- دوش : دیشب ؛ شب پیش . این واژه در پهلوی به همین شکل به کار می رفته است. دوش در برابر ( دی = دیروز ) است که در پهلوی دیگ dīg بوده است . نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۱.
- (اِمصغ.)
- دختر، دختر شوهر نکرده.
اسم[ویرایش]
- دختر بزرگسالی که ازدواج نکرده است و بانوی مطلقه.
- دوشیزگی به معنای باکرگی نیست، باکره کسیست که رابطه جنسی نداشته چه زن چه مرد.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین