پرش به محتوا

سالار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /سالار

اسم مرکب

[ویرایش]

سالار

  1. سردار، سپهسالار.
    سالار ممکن است در زبان معیار باستان به سالَر تعبیر گردد، که به معنی سازنده، ساختن، انداختن بوده است.

صفت مرکب

[ویرایش]
  1. سالخورده. کهن.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس/ شاهنامه