پرش به محتوا

سوار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /سَوار/

اسم

[ویرایش]

سوار

  1. کسی که بر روی اسب و مانند آن نشیند و از جایی به جایی رود.
  2. (عامیانه): مسلط، چیره.

زبان دیگر

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

سوار

  1. دستبند زنانه، دست برنجن.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین