شکم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /شِکَم/
اسم
[ویرایش]شکم
- (جانوری): بخشی از بدن که بین قفسه سینه و لگن خاصره قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمتهایی از دستگاه ادرار، دل.
- (عامیانه): آبستنی.
- واحدی برای شمارش تعداد زایمان.
- انحناء، قوس.
استعاره
[ویرایش]- باطن، درون.
- شکم از عزا درآوردن کنایه از: خوراک خوشمزه و فراوان خوردن.
- شکم را صابون زدن کنایه از: خود را برای خوردن چیزی آماده کردن.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین