پرش به محتوا

طلایه

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /طَل/آیه/

اسم

[ویرایش]

طلایه

  1. (مجاز): نشانه یا جلوه نخستین از هر چیز که پیش از دیگر نشانه‌ها نمایان شود.
    چو گردون تهی شد ز خورشید و ماه/ طلایه برون شد ز هر دو سپاه «فردوسی»
  2. مقدمه و پیش‌رو سپاه. بخش پیش‌رو لشکر برای نگهداری سپاه از هجوم ناگهانی. کارآگاه.
  3. آن چه که بدان طلا کنند، دارویی که بر اندام مالند.

ریشه شناسی ۲

[ویرایش]
  • عربی

اسم

[ویرایش]
  1. تحریف شده طلیعه عربی، مقدمه لشکر، پیشروان لشکر که برای شناسایی اوضاع و احوال دشمن فرستاده می‌شوند.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ شاهنامه