هنگ
ظاهر
(هَ)
فارسی
[ویرایش]هِنْگِ :(henge) در گویش گنابادی یعنی بنگر ، نگاه کن ، نظاره کن ،دید بزن
ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- وقار، سنگینی.
- قصد، اراده.
- معرفت، دانایی.
- از تقسیمات ارتش که مرکب از سه گردان
استعاره
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(هُ)
- ذخیره، توشه.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(هِ)
اسم
[ویرایش]- پیچش شکم، شکم روش.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- legion