وال
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- پارسی میانه (پهلوی)
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ وال دارد |
آوایش
[ویرایش]- /وال/
اسم
[ویرایش]وال
در پارسی بال نیز میگویند، بالِن و بالِنَه.
نام وال بارها در ادب پارسی آمده است:
برای نمونه در سده ششم خاقانی شروانی سروده است:
دریای گندنا رنگ از تیغ شاه گلگون
لعل پیازی از خون یکیک پشیز والش.
و فرخی مینویسد:
زیر آن سایه به آب اندر اگر برگذرد
همچو خیش از پر مه ریزه شود ماهی وال
همچنین از ناصر خسرو از دورهی سلجوقی برجای مانده است:
ماهی وال است طمع دور دار
زود به دم درکشدت وال وار
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
اسپانیایی: Ballena بَیِنَه
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ عمید