ماهی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]
ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: ماهَی
آوایش
[ویرایش]- /ماهِی/
اسم
[ویرایش]ماهی (جانوری)
- جانوری است آبزی و خونسرد با بدن پوشیده از فلس و چشمان مسطح که انواع گوناگون دارد.
کهنواژه
[ویرایش]- ماهی ممکن است در زبان معیار باستان به صورت ما - هَی قابل تجزیه باشد؛ که مفهومی به معنی دائم بوسه زدن است؛ عنوان اخیر دریافتی بود از صفت این جانور که به نظر میرسد با دهانش مرتب به آب بوسه میزند.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن