ولی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /وَلی/
حرف ربط
[ویرایش]ولی
- استثناء را رساند: اما، ولیکن.
- ولی ممکن است تصحیف شده ولِه باشد و در زبان معیار باستان به معنی دهنده است؛ آنکه عادت به دادن دارد مانند دست و دل باز؛ مترادف عله یعنی دستیار، کمک حال و این واژه اخیر مترادف با علی است.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]صفت
[ویرایش]وَلیُ
- پدر، دوست، یار. نگهبان.
- کسی که عهدهدار انجام کارهای کس دیگر باشد.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین