یخچال
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /یَخ/چال/
اسم مرکب
[ویرایش]یخچال
- وسیلهای معمولا به شکل مکعب مستطیل و با ابعاد گوناگون که برای سرد نگه داشتن مواد خوراکی و تهیه یخ به مقدار کم بکار میرود. محل نگاهداری یخ.
- وسیلهای که با نیروی برق کار میکند و هرچه را در آن بگذارند سرد نگاه میدارد.
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین