یخ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(یَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
از نیا-ایرانی *aixa- (بسنجید با آسی их (ix)، پشتو جح (ǰaḥ) و اوستایی: 𐬀𐬉𐬑𐬀 (aēxa) ), از نیا-هندو-ایرانی, از نیا-هندو-اروپایی *h₁eyH-. بسنجید با لیتوانیایی ýnis (“ژاله فسرده”), روسی иней (ínej, “سرماریزه”), آلمانی Eis, انگلیسی ice.
آوایش:[ویرایش]
- (ایران) آیپا:
اسم[ویرایش]
- آبی که از سرما جامد شده باشد. ؛ عینک از تشبیهات اوست. (آنندراج ) (غیاث ). آب که بر اثر قرار گرفتن درهوای سرد در درجات زیر صفر فسرده باشد.
- خالها که در الماس و جز آن افتد به رنگی شبیه تگرگ و برف و یخ برفی . لک سپید که در بعضی جواهر ثمینه چون الماس و زمرد باشد و آن در احجار نفیسه عیب است . حرمله و اقسام آن : نمش ، حرملی ، رتم بلقة است . (دهخدا ).
کنایات و استعارات[ویرایش]
- گفتاری بی محک . (امثال و حکم دهخدا).
- ~ کسی نگرفتن کنایه از: الف - موفق نشدن. ب - مورد توجه قرار نگرفتن.
- ~ کسی گرفتن کنایه از: کار او رونق گرفتن.
- آب بر ~ زدن ؛ محو کردن . (ناظم الاطباء).
- با ~ و ترشی ، یا با یخاب و ترشی ؛ با شدت و سختی و با عذاب و شکنجه ٔ هرچه تمامتر: پولها را از او با یخ و ترشی پس می گیرند. (دهخدا ).
- برات بر ~ ؛ برات به سوی ~ . قول بی اعتبار. (ناظم الاطباء).
- برات بر ~ نوشتن ؛ وعده و قول بی اعتبار دادن به امری بی اعتبار و فانی و خلل پذیر.
- برات به سوی ~ ، برات بر ~ ؛ قول بی اعتبار. (ناظم الاطباء).
- بر ~ زدن ؛ فراموش کردن و محو کردن(ناظم الاطباء)؛ کنایه از ناپایدار کردن و معدوم گردانیدن و هیچ انگاشتن . (فرهنگ سروری ).
- بر ~ نگاشتن نام کسی را ؛ او را به کلی فراموش کردن و نابوده انگاشتن .
- بر ~ نوشتن نام کسی را ؛ او را به کلی فراموش کردن و نابوده انگاشتن ؛ بیهوده کوشش کردن . (ناظم الاطباء) ؛ بیهوده و ضایع کردن . (فرهنگ رشیدی ).
- بنای چیزی بر ~ کردن یا داشتن ؛ بر چیزی ناپایدار و فانی و خلل پذیر قرار دادن یا قرار داشتن . کنایه از بی اعتبار و سست بنیان بودن آن چیز.
- چون خر یا گاو یا گوساله بر ~ ماندن ؛ سخت متحیر و عاجز و ناتوان ماندن.
- سنگ روی یخ شدن ؛ سخت خجل شدن از برنیامدن حاجت پس از سؤال و خواهش و امثال آن . (دهخدا).
- همچو یخ افسرده بودن ؛ سخت سردنفس بودن . دم سرد داشتن . مقابل دم گرم و گیرا داشتن . از شور و آتش عشق بی بهره بودن.
- یخ در آب بودن ؛ زود نابود و فنا شدن.
امثال[ویرایش]
- یخ کنی ! ؛ سخت بی نمک و بی مزه گفتی . (دهخدا).
انواع یخ در ادب پارسی:[ویرایش]
- کاشه ؛ یخ تنک . (لغت فرس اسدی )
- زرنگ ؛ یخی که در زمستان از ناودان آویخته بود. (لغت فرس اسدی )
- ارزیز؛ یخ ریزه
- خشف، خشیف ؛ یخ نرم . (منتهی الارب ).
واژگان اشتقاقی:[ویرایش]
- آب یخ ؛ آبی که در آن یخ افکنده اند سرد شدن را. ماءالثلج . (دهخدا).
- دشنهی یخ ؛ وجودی غیرمؤثر و ناپایدار.
- گل یخ ؛ ذوالاکمام . (دهخدا ).
- یخ قالبی ؛ یخ مصنوعی که در قالبها و به اندازه ٔ خاص گیرند. (دهخدا ).
- یخ مصنوعی ؛ یخ قالبی . یخ که به وسیله ٔ ماشین گیرند. (دهخدا ). یخ که از ریختن آب در یخچالهای برقی یا مخازن کارخانه ٔ یخ سازی به دست آید.
مترادفها:[ویرایش]
گواهها:[ویرایش]
- همی باش پیش گشسب سوار/ چو بیدارگردد فقاع و یخ آر (فردوسی)
- چنان شد که گفتی طراز نخ است / و یا پیش آتش نهاده یخ است (فردوسی)
- گدازیده همچون طراز نخم/ تو گویی که در پیش آتش یخم (فردوسی)
- چو سندان آهنگران گشته یخ / چو آهنگران ابر مازندران (منوچهری)
- چون برف نشسته و چو یخ بربسته . (گلستان )
- برات اجری آب ار نوشته شد بر یخ / در آن سه مه که نمی یافت آب مجری را (سلمان ساوجی)
- سیر آمدم از بهانه ٔ خام تو من / بر یخ اکنون نگاشتم نام تو من (فرخی)
- بر یخ بنویس چون کند وعده / گفتار محال و قول خامش را (ناصرخسرو)
- بهشتی شربتی از جان سرشته / ولی نام طمع بر یخ نوشته (نظامی)
- وجه شربتها که دادی نسیه ام / گر فراموشت شود بر یخ نویس (کمال اصفهانی)
- به برفاب رحمت مکن بر خسیس / چو کردی مکافات بر یخ نویس (سعدی)
- های خاقانی بنای عمر بر یخ کرده اند / زو فقع بگشای چون محکم نخواهی یافتن (خاقانی)
- ولی خانه بر یخ بنا دارد و من / ز چرخ سدابی گشایم فقاعی (خاقانی)
- چون به سخن گفتن و هنر رسند چون خر بر یخ بمانند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 415).
- عناد خصم تو با رونقت چه کار کند/ همان که با ورق آفتاب دشنه ٔ یخ (بدیع نسوی)
- هشت جنت نیز آنجا مرده است / هفت دوزخ همچو یخ افسرده است (عطار)
- این یخ در آب چند بتواند بود / وین برف در آفتاب تا کی باشد (سعدی)
برگردانها:[ویرایش]
Translations[ویرایش]
آب فسرده
|
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- لغتنامه دهخدا
- امثال و حکم دهخدا
اردو[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
از پارسی: یخ
اسم[ویرایش]
- یخ (yax) ، دیواناگری: (यख़).
- یخ
مترادف[ویرایش]
- برف (barf)
ردهها:
- صفحههای دارای خطاهای اسکریپتی
- پارسی اصطلاحات برگرفته از نیا-ایرانی
- etyl cleanup/fa
- پارسی اصطلاحات برگرفته از نیا-هندو-ایرانی
- پارسی اصطلاحات برگرفته از نیا-هندو-اروپایی
- Terms with manual transliterations different from the automated ones
- Terms with manual transliterations different from the automated ones/ru
- روسی با لینک قرمز
- روسی با لینک قرمز/m
- Template parameters needing attention
- Terms with redundant transliterations
- Terms with redundant transliterations/tzm
- فنلاندی با لینک قرمز
- فنلاندی با لینک قرمز/t+
- یونانی باستان با لینک قرمز
- یونانی باستان با لینک قرمز/t
- هندی با لینک قرمز
- هندی با لینک قرمز/t
- Requests for translations into Mingrelian مینگلری
- Terms with redundant transliterations/cmg
- تلوگو با لینک قرمز
- تلوگو با لینک قرمز/t+
- اسمهای فارسی
- اسمهای اردو