پرش به محتوا

آشکار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آشِ‌/کار/

صفت

[ویرایش]

آشِکار

  1. آنچه با حواس یا با اندک تأمل ذهن، قابل تشخیص است. هویدا، عیان، حواس ظاهر. صورت مقابل معنی.
  2. (قدیمی): با صراحت و روشنی، بوضوح.

آشْکار

  1. (قدیمی): آشپز.
  2. (قدیمی): آنکه به پارچه، لباس، و مانند آنها آهار می‌زند.
  3. (قدیمی): آنکه پوست را دباغی می‌کند.

قید

[ویرایش]

آشکار

  1. علناً.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس