آصال

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

/آصال/

اسم[ویرایش]

آصال

  1. (قدیم): شبانگاه، شبانگاهان، نزدیک غروب. جمعِ اصیل.
    از گردش سپهر بی‌شفقت راتبه غدوّ و آصال دارد. «ادیب عبدالله»

کهن واژه[ویرایش]

  1. آصال ممکن است به زبان معیار باستان به دو بخش آ - صال قابل تجزیه باشد؛ و صال به معنی ساختن، احداث کردن خانه، ساختمان و مانند آنها بوده است.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس