آمای

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آمای/

اسم[ویرایش]

آمای

  1. بن مضارع آمادن یا آمودن. آما.
    آمای ممکن است در زبان معیار باستان به دو قسمت آ - مای قابل تجزیه باشد؛ که با آما در معنا مترادف بوده است.

کهن واژه[ویرایش]

  1. بخش دوم آمای یعنی مای صراحتاّ کنایه از قوم ماد بوده است.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس