ذرب
ذَرَب: بددهن، بدزبان، بد گفتار، بد سخن، بیشرم و گستاخ. تیز زبانی، تندی کردن.
در عربی به گونهای آفت قارچی ذرب گفته میشود: به فارسی لوفودرمیوم (لُفُدرمیوم) گفته میشود.
ریشه: عربی
منبع: لغتنامه دهخدا، المعاني
ذَرّبی (بفتح ضاد و تشدید را) Zarrbi
نفرینی، آگفت و بلا، سبب رنجش و آزاردگی
عامیانه Slang . کمیاب Rare
ناسزای ملایم
مثال:
«سرعت اینترنت پایین است، ذَرّب!»
« اینترنت قطع است، ذَرّب!»
«اینترنت ذَرّبی است.»
واژگان انگلیسی نزدیک به معنا:
imprecatory, damn, doomed, damnable