سار

از ویکی‌واژه
سارها در یک صبحگاه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • پهلوی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ سار معمولی دارد

آوایش[ویرایش]

  • /سار/

اسم[ویرایش]

سار

  1. پرنده‌ای است شبیه گنجشک اما بزرگتر از آن که بیشتر به شکار ملخ می‌پردازد.
  2. ساْر: در گویش گنابادی یعنی لوس و مامانی ، پاستوریزه، بی بخار، رام و بی‌خطر ، نوعی پرنده.

پسوند[ویرایش]

  1. در آخر بعض کلماتِ مرکب به معنی «سر» آید: سبکسار.
  2. در آخر بعضی کلمات مرکب پسوند مکان است که بیشتر معنای کثرت و انبوهی را می‌رساند. چشمه - سار.
  3. از ادات تشبیه که معنای مانند و شبیه را می‌رساند: بادسار

زبان دیگر[ویرایش]

فرانسوی از فنلاندی[ویرایش]

  1. اوست.
  2. رنج، محنت، آزار.

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین