نتایج جستجو

پهلوی /تیر/ تیر منسوب به تیر ماه. چوب راست و باریک با نوکی آهنین و تیز که با کمان آن را به طف شکار یا دشمن پرتاب کنند. نبد کارگر تیر بر گبر اوی ........

فارسی /تیر/ماه/ تیر ماه (گاهشماری): منسوب به تیر، ماه چهارم از هر ماه شمسی. نام روز سیزدهم از هر ماه خورشیدی....

فارسی /آخرین/تیرِ/تَرکِش/ آخرین‌تیرترکش (گفتگو): آخرین چاره اندیشی، راه حل نهایی. این آخرین تیر ترکش بود تا بتواند کینه‌ها را از دل بیرون برانَد. «شهری»...

فارسی /تِیر/اَنداز/ تیر انداز آنکه با تفنگ یا توپ، تیر شلیک می‌کند. (قدیم): کسی که در تیر انداختن بویژه با کمان مهارت داشت. –––– ترجمه‌ها فرهنگ بزرگ سخن...

حوزه: [مهندسی عمران] تیر بیرونی در یک سازۀ فولادی یا بتنی که بین دو طبقه قرار گیرد. «تیر محیطی» هم‌ارزِ «spandrel beam»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [حمل‏ونقل هوایی] تیر طولی و اصلی بال هواگَرد که از سر یک بال تا سر بال دیگر امتداد دارد. «تیر حامل» هم‌ارزِ «spar ۱»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...

حوزه: [مهندسی عمران] تیر شیب‌دار در سقف ساختمان‌های صنعتی. «تیر مایل» هم‌ارزِ «rafter»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر دوم، فرهنگ واژه‌های...

[مهندسی عمران] تیری منشوری‏شکل که مقطع آن در طول ثابت باشد متـ . تیر مقطع‏ثابت. «تیر منشوری» هم‌ارزِ «prismatic beam»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [نجوم‌ رصدی و آشکارسازها] معمولاً فاصلۀ بالاترین نقطۀ تیر حامل چراغ از سطح زمین. «ارتفاع تیر» هم‌ارزِ «pole height»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

(~. اَ) برابر. تیر کاری که با یک بار انداختن شکار یا دشمن را از پا درمی آورد. فرهنگ لغت معین...

تیر ترجمه‌ها...

طبیعی- محیط‌زیست و جنگل] تیر متقاطعی که به زیر بینه‌گیرها (logstringer) اضافه میشود تا تعادل آنها را در جهت عمودی برقرار کند. «تیر تعادل» هم‌ارزِ «equalizer...

عمران] ورقی فلزی که در زیر سرِ تیر، در نقطۀ اتکای آن، قرار می‏دهند تا بار وارد بر آن نقطه توزیع شود. «ورق تکیه‏گاه تیر» هم‌ارزِ «beam bearing plate»؛...

(فِ لِ) فرانسوی تیر، پیکان، ناوک. چیزی که به شکل تیر باشد. فرهنگ لغت معین انگلیسی fletcher postnasal...

(رْ یا رَ) جشنی که ایرانیان در روز سیزده از ماه تیر (تیر روز) برپا می‌کنند. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [مهندسی عمران] تیری که دو سر آن گیردار است. «تیر دوسرگیردار» هم‌ارزِ «fixed-end beam, built-in beam»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

(وَ) (اِمصغ.) تیر، تیری که با کمان اندازند. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [مهندسی عمران] تیری که روی دو تکیه‏گاه ساده قرار گیرد و خَمش و برش را تحمل کند. «تیر ساده» هم‌ارزِ «simple supported beam»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [مهندسی عمران] تیری که یک‏ سر آن گیردار و سر دیگر آن آزاد باشد متـ . تیرطُره. «تیر طُره‏ای» هم‌ارزِ «cantilever beam, cantilever»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

(~. لَ یا لِ) پیکان پهن، تیر دو شاخه، بیلک هم گویند. فرهنگ لغت معین...