پرش به محتوا

distressed

از ویکی‌واژه

انگلیسی

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. نگران
    I'm distressed that John hasn't answered my calls. I hope nothing bad happened to him on the way here.
    نگرانم که جان جواب تماس‌هایم را نمی‌دهد. امیدوارم در راه اینجا رویداد بدی برایش پیش نیامده باشد.

فعل

[ویرایش]

distressed

  1. حالت گذشته ساده و اسم مفعول برای distressخطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.