آبدن

از ویکی‌واژه
سه کارگزار با سه آبدن پیشاپیش

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • شاهنامه

آوایش[ویرایش]

  • /آبدَن/

اسم[ویرایش]

آبدن

  1. احتمالا مترادف آبدان به معنی ظرف آب است، اما چون یادکرد در زمان ضحاک است باید ظرف برای خون قربانی باشد.
    همی خون دام و دد و‌ مرد و زن/ بریزد کند در یکی آبدن «شاهنامه»

منابع[ویرایش]

  • شاهنامه