پرش به محتوا

آب‌چکان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آب/چِکان/

صفت

[ویرایش]

آب‌ چکان

  1. آنچه آب از آن می‌چکد، چکاننده آب.
    با همان تن و بدن خیس و آبچکان مرا از زمین بلند نموده در آغوش کشید. «جمالزاده»
  2. وسیله‌ای در آشپزخانه که ظرف‌ها را بعد از شستن، برای چکیدن آبِ آنها در آن می‌گذارند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن