آذرگشسپ
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
آوایش[ویرایش]
- /آذر/گُشَسپ/
نامجا[ویرایش]
آذرگشسپ
- شهر، قلعه، آتشکده، مرکز نشر فرهنگ و تمدن ایرانی، و کیش زرتشت در دنیای باستان، وادی ایمن، ماًمن پادشاهان ایران باستان، محل وعظ و تبلیغ آثروانان یا موبدان. نک آذرگشنسب.
- همی رفت هر مهتری با دو اسپ/ فروزان به کردار آذرگشسپ «فردوسی»
مترادفها[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه
- تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6