پرش به محتوا

آزمند

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آزمَند/

صفت

[ویرایش]

آزمند

  1. گرفتار آز، حریص، طمع‌کار.
    جمعی را از مردم ... آزمند و حریص به دنبال خود می‌اندازند. «جمال‌زاده»

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین