آغازی

فارسی

ریشه لغت

• فارسی

آوایش

• آغازی/

صفت نسبی

آغازی

1. منسوب به آغاز. ابتدایی، بدوی. مقابل پایانی.
2. (جانوری): جانور و گیاه تک یاخته.

مترادف‌ها

• آغاز، آغاز شدن، آغاز کردن، آغاز نهادن، آغازگر، آغازه، آغازه، آغازیدن، آغازین، آغازیان

---

برگردان‌ها

ترجمه‌ها

• انگلیسی: protist
• initiative
• initial
• restart
• nascency
• nascence
• initial value
• initial state
• initial error
• initial condition

• initial address
• sporozoite
• restart point
• initialize
• initialization
• initial program load
• protozoan
• loop initializaion
• trichomonad

منابع

• فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین