آغالش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آغالِش/
صفت
[ویرایش]آغالش
- (قدیم): تحریک، انگیختن. تحریک کردن کسی به دشمنی با کسی دیگر یا به فتنه و فساد
- شیر را درد گرسنگی و آغالِش خرگوش در دل کار کرد. «بخاری»
کهن واژه
[ویرایش]- آغالش ممکن است به زبان معیار باستان به دو بخش آغا - لَش قابل تجزیه باشد؛ و مفهوم کلی از آن تنِلَش بوده است. تن لش سفید پوست.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس