پرش به محتوا

آغشتن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آغِشتَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

آغشتن

  1. آلودن، آلوده کردن، چیزی را با چیز دیگر مخلوط کردن.
    گویی خمیره‌اش را با آب و گِل جهنم آغشته‌اند. «جمال‌زاده»
  2. خیس کردن، نم کردن. آلودن.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین