آغن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آغَن/
اسم
[ویرایش]آغن
- (قدیم): بن مضارعِ آغندن. و نیز آکندن.
- آغن اصطلاحی رایج در دنیای باستان و در زبان معیار باستان به دو بخش آغ - اَن قابل تجزیه است؛ و هنگامی صرف میشده که ملکه سفید یا شاهزاده سفید از اسبی پیاده گردد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس