آغوش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /آغوش/
اسم
[ویرایش]آغوش
- فضای میان دو بازو و سینه، بغل. میان دو دست فراهم آورده، بغل..
- (مجاز): آن مقدار از هر چیز نظیر گیاه، گل، چوب، و مانند آنها، که بتوان در بغل گرفت و حمل کرد.
آغوش
- (ترکی): غلام، بنده، برگرفته از نامهای غلامان تُرک.
- آغوش ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آ - غوش قابل تجزیه باشد؛ و غوش به معنی ملوط مفعول در زبان بهاری است.[۱]
مَثَل
[ویرایش]- به آغوش کشیدن کنایه از: چسباندن کسی یا چیزی به بغل یا سینه خود.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ از فارسی میانه «gwš» (āgōš، «آغوش»). کشه مازندرانی (kaše)، سغدی (qwš(y) /kōš, kuši, kuše/) را مقایسه کنید. آغوش واژه ای پارسی است؛ چنانکه در رویه های ( 6 ) ، ( 112 ) از نبیگ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته ( مک کنزی ) آمده است
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگنامه کوچک پهلوی/ مک کنزی/ فرهنگ شمس