آموزنده
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آموزَندهِ/
صفت فاعلی
[ویرایش]آموزند
- آنکه میتواند یاد دهد؛ آنچه میتوان از آن یاد گرفت؛ تعلیم دهنده. معلم.
- شرح آن را به قلم بسیار دلنشین و آموزنده ... خوانده بودم. «جمالزاده»
- کسی که از دیگری میآموزد.
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین