پرش به محتوا

آهن‌تاب‌کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آهَن/تاب/کردَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

آهن‌تاب‌کردن

  1. گرم کردن مایعی با انداختن قطعه آهن گداخته در آن.
    او را بجوشانند و سنگ‌تاب کنند یا آهن‌تاب. «جرجانی»
  2. خوشرنگ کردن خورش‌فسنجان با انداختن قطعه آهن گداخته به داخل آن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن