آکله

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

  • /آکِلِه/

اسم[ویرایش]

آکِلِه

  1. (پزشکی): خوره، جذام.
    این ناخوشی ... نمی‌دانم آکله است ... یا چه کوفتی است. «صادق‌هدایت»

صفت[ویرایش]

  1. (گفتگو): ویژگی زن گستاخ و پرور. مؤنث آکل، خورنده.
    آکله است نمی‌شود با او طرف شد.

اسم[ویرایش]

آکُلِه

  1. نوعی برنج.

کنایه[ویرایش]

  1. آکِلِه کنایه از: زن زشت و بد ترکیب.

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]


برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین