ابریز
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- یونانی
آوایش
[ویرایش]- /اِبریز/
صفت
[ویرایش]ابریز (قدیم)
- خالص و ناب (زر). زر بیغش.
کهن واژه
[ویرایش]- ابریز ممکن است در زبان معیار باستان به سه بخش اَ - بَر - اِیز قابل تجزیه باشد؛ که به معنی اثر یا ردی بوده است.
- ابریز اگر به دو بخش اِبر - اِیز قابل تجزیه باشد مفهوم دیگری به معنی رد یا اثر اِبر شاید هم ابراهیم باشد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس