پرش به محتوا

احباط‌کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِحباط/کردن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

احباط‌کردن

  1. احباط.
    اعمال کافران را هیچ وقوعی نباشد تا چیزی باید که آن را احباط کند. «اسماعیل جرجانی»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن