احوط
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَحوَط/
صفت
[ویرایش]احوط (قدیم)
- با احتیاطتر، بیشتر مقرون به احتیاط. به احتیاط نزدیکتر، دستتر.
- احوط آن است که طلاکاری نکنند. «گلشیری»
کهنواژه
[ویرایش]- احوط ممکن است در زبان معیار باستان به صورت اَ - حوط قابل تجزیه باشد؛ و حوط یا حوت صدای صوت بوسیله دهان و پایان بازی در یکقل دوقل بوده است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس