پرش به محتوا

اخلال کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِخلال/کردن/

مصدر فعل لازم

[ویرایش]

اخلال‌کردن

  1. بی‌نظمی و بی‌سامانی بوجود آوردن. کارشکنی کردن.
    حکام ... در امر انتخابات اخلال می‌کردند.‌«حاج سیاح»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن