پرش به محتوا

ارتنگی

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَرتَنگی/

صفت نسبی

[ویرایش]

ارتنگی (قدیم)

  1. زیبا مانند تصویرهای ارتنگ، کتاب مانی.
    گر التفات خداوندیش بیاراید/ نگارخانه چینی و نقش ارتنگی‌ست. «سعدی»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن