پرش به محتوا

امپراطور

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • /اِمپِراطور/

اسم مرکب

[ویرایش]

امپراطور

  1. پادشاه مقتدری که بر سرزمین‌ها و قلمروهای وسیعی سلطنت می‌کند. امپراتور.
    قیصری که همسر یا معشوق خود را برای بدام انداختن دوست یا دشمن طعمه قرار دهد.

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. امپراتور ممکن است در زبان معیار باستان از سه کلمه آم - پِر - آتور تشکیل شده باشد که آم نشانه مؤنث یا زن بوده که در معرض دید‌ طعمه قرار می‌گرفت.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین