اورمزد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پارسی باستان
آوایش
[ویرایش]- /اور/مِزِد/
اسمخاص
[ویرایش]اورمزد (نامباستانی) (مکانباستانی)
- (ادیان): ارمزد، اهورامزدا. خدای بزرگ. سیاره مشتری.
- (گاهشماری): نام اولین روز از هر ماه خورشیدی.
کهنواژه
[ویرایش]- اورمزد، هرمزد، اهورامزدا اگرچه در ادبیات باستان جایگاه خاص دارند ولی هیچکدام به معنی آفریدگار جهان نیستند،
- اورمزد از سه بخش اور - مِز ـ دِ تشکیل شده و به زبان معیار باستان ارگ یا قلعهای است که در مرتفع قرار گرفته باشد و هر کسی به آن دسترسی ندارند.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس
- تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6