اژدها

اژدهای خیالی

اژدہا را هم ببینید.

فارسی

ریشه لغت

• فارسی

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ اژدها دارد

آوایش

• /اِژدها/

اسم

اژدها

1. موجودی تخیلی که از دهان او آتش فواره می‌زند و در کهن‌ترین افسانه‌های فولکلور ایرانی نقش دشمن را ایفا می‌نماید.
2. شاه‌ مار، مار بزرگ.

صفت

1. لقب بسیاری از پادشاهان خون‌ریز و جرّار که پیشتاز آنان ضحاک است.

زبان دیگر

• نیاهندوایرانی

آوایش

• /اَژدِ/ها/

قید

اَژدِها

1. له کننده، نابود کننده، کشتار عام.

   اژدها از دو بخش اژ یعنی له، له‌کُن و ها که در این اصطلاح به معنی مکرر و دائم است.

––––

برگردان‌ها

• ʾcydhʾk' (az(i)dahāg)
• ʾzdhʾg (مانوی), از اوستایی
• 𐬀𐬲𐬌⸱𐬛𐬀𐬵𐬁𐬐𐬀‎ (Aži Dahāka)نام اژدهایی (ماری) اهریمنی در اوستا و باورهای زرتشتی.
• 𐬀𐬲𐬌‎ (aži, “مار؛ اژدها”)
• ʾc' (az, “اژدها”)), از پیش-هندو-ایرانی (بسنجید با
• अहि (áhi)), از پیش-هندو-اروپایی
• *h₁ógʷʰis, *h₃égʷʰis (“مار”) (بسنجید با یونانی
• ὄφις (óphis) و իժ (iž)) + ⸱𐬛𐬀𐬵𐬁𐬐𐬀‎ (dahāka) بسنجید با
• پهلوانیگ مانوی ʾjdhʾg (aždahāg) و
• Աժդահակ (Aždahak) در ارمنی.
• ارمنی: աժդահա (aždaha)
• آذری: əjdəha, əjdaha / اژدها‎ / әждәһа
• باشقیری: аждаһа (aždaha)
• هندی: अज़दहा (azdahā)
• اردو: اژدہا‎ (aždahā)
• کردی: ejdeha / ئەژدەها‎
• ترکی عثمانی: اژدها‎ (ejdehâ), اژدرها‎ (ejderha), اژدر‎ (ejder)
• ترکی: ejdeha, ejderha, ejder
• مقدونیایی: аждер (ažder), аждаја (aždaja)
• صربی-کرواتی: aždàha/ажда̀ха, aždàja/ажда̀ја

دری	اژدها‎
پارسی ایران	اژدها‎
تاجیکی	аждаҳо (aždaho)

دیگر دبیره‌ها
سریلیک	әждәһа
لاتین	əjdəha
فارسی-عربی	اژدها

• پارسی اژدها‎ (aždahâ, eždehâ).
• اژدها (əjdəha) (حالت رایی معلوم اژدهانی‎ (əjdəhanı)، جمع اژدهالار‎ (əjdəhalar))

صرف

صرف اژدها

	مفرد	جمع
حالت نهادی	اژدها	اژدهالار
حالت رایی معلوم	اژدهانێ	اژدهالارێ
حالت برایی	اژدهایا	اژدهالارا
حالت مکانی	اژدهادا	اژدهالاردا
حالت ازی	اژدهادان	اژدهالاردان
حالت وابستگی (اضافی) معلوم	اژدهانێن	اژدهالارێن

منابع

• “اژدها” در دهخدا, w:لغتنامه دهخدا, تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا, ۱۳۱۹–.
• “اژدها” در دهخدا, w:لغتنامه دهخدا, تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا, ۱۳۱۹–.