پرش به محتوا

بان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • [بان]

اسم

[ویرایش]

بان

  1. (گیاهی): درختی با برگ‌های سبز و لطیف و خوشبو که از دانه‌های آن روغن معطر می‌گیرند و برگ، میوه و دانه آن مصرف خوراکی و دارویی دارد.
  2. (قدیمی): ماده‌ای خوشبو که از درخت بان تهیه می‌شده است.
  3. (عامیانه): بام، کفترپرانی بالای بانی رفت.

پسوند

[ویرایش]
  1. جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکب، به معنی محافظ و نگه‌دارنده‌‌. نگهبان، پاسبان، دریابان.
  2. در آخر کلمه افزوده می‌شود و معنی حفاظت و نگاهبانی را می‌رساند: باغبان، دربان، دیده‌بان.

انگلیسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. صبح، پگاه.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]