تاس

از ویکی‌واژه
پرش به ناوبری پرش به جستجو

اسم[ویرایش]

  1. مکعبی کوچک دارای شش سطح که روی هر سطح تعدادی نقطه وجود دارد. به تعداد عددی که تاس نشان می‌دهد، مهره را در بازی نرد، حرکت می‌د

فارسی[ویرایش]

تاس :(tas) در گویش گنابادی یعنی کاسه ای که بزرگ تر از پیاله و از جنس مس است

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  1. کاسة مسی، بادیه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • غلط ننویسیم
  • فرهنگ کوچک زبان پهلوی
  • فرهنگ واژه های اوستا

صفت[ویرایش]

  1. بی مو، سر تاس.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
    • غلط ننویسیم
    • فرهنگ کوچک زبان پهلوی
    • فرهنگ واژه های اوستا

اسم[ویرایش]

  1. اضطراب، بی تابی.
  2. اندوه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
    • غلط ننویسیم
    • فرهنگ کوچک زبان پهلوی
    • فرهنگ واژه های اوستا

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
dice