تاویلجستن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /تأویل/جُستَن/
مصدر فعل متعدی
[ویرایش]تأویلجستن
- (قدیم): به دنبال تأویل بودن، راهی برای توجیه جستوجو کردن.
- برادانِ خود را بِه از آن خواهی که خود را، و عیب ایشان را با عذر و تأویل جویی و جرم بسوی خود افکنی. «خواجهعبدالله»
مترادفها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن