پرش به محتوا

تز

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فرانسوی

آوایش

[ویرایش]
  • /تِز/

اسم

[ویرایش]

تِز

  1. پایان‌نامه، رساله‌ای که دانشجو پس از به پایان رساندن تحصیلات در رشته تحصیلی خود می‌نویسد.

زبان دیگر

[ویرایش]
  • بهاری

اسم

[ویرایش]

تِز

  1. مترادف سریع و زود در زبان فارسی، هنگام درخواست کاری یا عملی از مخاطب، صرف می‌شود.
    تِز ئول!
    زود باش.

زبان دیگر

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • ایرانی

اسم

[ویرایش]

تَز

  1. داندانه کلید، پره کلید.
  2. پرنده‌ای به اندازه گنجشک که آوازی خوش دارد؛ صعوه.

صفت

[ویرایش]

تز

  1. تاس، کچل، گر.