تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
(تُ)
تُوْ :(tow) در گویش گنابادی به معنای تب و سردرد و گرمای بدن است.
تَوَ :(tawa) در گویش گنابادی یعنی ظرف سرخ کن ، ماهی تابه ، ظرف مسی که برای تف دادن غذا یا پختن غذا با روغن استفاده میشود.
ریشهشناسی[ویرایش]
ضمیر[ویرایش]
- ضمیر شخصی منفصل دوم شخص مفرد.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
لک رفتن (~. رَ تَ)
ضمیر دوم شخص مفرد. ضمیر مخاطب محاورهای
برگردانها[ویرایش]
آوایش[ویرایش]
گویش ایرانیسمپا: to" گویش دری و تاجیکی سمپا: tu"
مصدر لازم[ویرایش]
- پر ریختن مرغ در فصل معینی از سال.
- مجازاً دمق شدن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
لب رفتن (~. رَ تَ)
- مأیوس شدن، دمق شدن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(تَ یا تُ)
اسم[ویرایش]
- تابش، فروغ، حرارت.
- تاب، پیچ.
- برکه، تالاب.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
ریشهشناسی[ویرایش]
از پهلوی tōf.
اسم[ویرایش]
- توه. توی: لا، پرده.
- اندرون، درون چیزی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ لغت دهخدا
این سرواژه نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
آوایش[ویرایش]
- تُ
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
قید[ویرایش]
ضمیر[ویرایش]
- انگلیسی
- thou