درست
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /دُرُست/
صفت
[ویرایش]درست
- بیعیب، بینقص، خوب، و کامل، سالم.
- راست، صحیح، مقابل غلط.
- امین، استوار.
- زرِ تمام عیار، سکّه سالم.
––––
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین